شعر مهدوی/غروب جمعه دلم بوی یار می گیرد
تاريخ: 11 دی 1348
نويسنده: admin
دسته بندی: اشعار و دلنوشته ها / اشعار و دلنوشته هاي مهدوي
برچسب ها: اشعار مهدوی اشعار انتظار شعر نو مهدویت اشعار امام زمانی متون امام زمانی جملات زیبای انتظار
غروب جمعه دلم بوی یار می گیرد
افق افق دل من را غبار می گیرد
نه با زیارت یاسین دلم شود آرام
نه با دعای سماتم قرار می گیرد
نوای ندبه صبحم هنوز ورد لب است
که نغمه عشراتم به بار می گیرد
دل صنوبریم زین هوای مه آلود
نه از فراق که از انتظار می گیرد
قسم به عصر که خسران قرین انسان است
مگر هر آنکه دانش خود را به کار می گیرد
بدان که دلبر ما جان برای یاری خویش
در این دیار هزاران هزار می گیرد
به گوش منتظران گو که صبح نزدیک است
اگر چه شب ز رفیقان دمار می گیرد
جمال یار چو خورشید عالم افروز است
حجاب نفس تو را زان نگار می گیرد
تمام دلخوشیم یک نگاه کوچک اوست
ز چیست یار من از من کنار می گیرد
اگر که یار نخواهد به جلوه غم ببرد
دل زهیر چو شبهای تار می گیرد
زهیر دهقانی ارایی

مطالب مشابه:
-اتوبوس های شهر اصفهان سیاهپوش شدند
-سراپا اگر زرد و پژمردهايم ولي دل به پاييز نسپردهايم
-جمال یار چو خورشید عالم افروز است...
-حضرت زهرا (سلام الله عليها): 15 بلا برای سبک شمردن نماز
-15 عقوبت برای سبک شمردن نماز
-حمله به سوریه مجوز به آتش کشیدن تلآویو است
-رژیم صهیونیستی از آب گل آلود مصر ماهی می گیرد!
-ايا ميدانيد چرا غروب جمعه دلگير است؟
-پیامکهای انتظار و مهدویت